• به مناسبت سالروز تولد سهراب?:
به مناسبت تولد سهراب، کفشهایم کو هدیه ای دارد: کتاب الکترونیکی اطاق آبی. شامل سه متن «معلم نقاشی ما»، «اطاق آبی» و «گفت و گو با استاد» که از این میان فقط نوشته «اطاق آبی» در وب موجود بود. برای دانلود کتاب روی لینک آن کلیک راست کنید و گزینه Save Target as را بزنید.
اطاق آبی حاصل تجربه های سهراب در اواخر عمرش است که ناتمام مانده. و به نوعی گستردگی و عمق دیدگاه و جهان بینی سهراب در این نوشته ها آشکار می شود. تقابل و مقایسه نگاه شرقی و نگاه غربی، که می تواند موازی با تقابلهای بسیاری چون روح و جسم، دل و عقل و... باشد در این یادداشتها باعث می شود این کتاب را جزو بهترین کتابها در زمینه ادبیات تطبیقی و به نوعی استفاده از ابرفرهنگهای جهان و ادیان و اساطیر بدانیم. امید که با مطالعه عمیقتر این کتاب، با دیدگاهی که از «میان گل نیلوفر و قرن» پی آواز حقیقت می دود بیشتر آشنا شویم.
همینجا جا دارد از برادرم حمید بیدی و خانم زهرا نوازی (وبلاگ دوست خواهم داشت) که زحمت تایپ این مجموعه را کشیدند تشکر کنم. بدون شک بدون لطف و همکاری این دوستان نسخه الکترونیکی این کتاب به این زودی ها آماده نمی شد!
• به مناسبت سالروز تولد سهراب?:
دوستانی که به مناسبت سالروز تولد سهراب، در وبلاگشان یادی از او کرده اند، در صفحه نظرات خبر دهند لینک مطلبشان اینجا قرار بگیرد...
لینکهایی به مطالبی که امسال به این مناسبت در خبرگزاریها و سایتهای مختلف نوشته شده اند و لینک به اخبار مربوطه اینجا گردآوری شده اند:
••• لینکها:
• هفتاد و هشتمین جشن تولد سهراب در اصفهان (جام جم آنلاین)
• همزمان با 15 مهرماه: بزرگداشت یادروز سهراب سپهری در شیراز (ایسنا)
• امروز سالروز تولد سهراب سپهری است/ کاظم کریمیان: سپهری به سبکی مشخص دست یافت (ایسنا)
• درآستانهی هفتادوهشتمین سالروز تولد شاعر رنگ و کلمه؛ سهراب سپهری به روایت بزرگان ادبیات و نقاشی (ایسنا)
• به مناسبت سالروز تولد سهراب سپهری/ غلامرضا کافی: سهراب سپهری شاعر لحظههای پرنیانی است (ایسنا)
• به مناسبت سالروز تولد سهراب سپهری/ عضو هیأت علمی دانشگاه: شعر سهراب رنگیتر از نقاشی اوست (ایسنا)
• سالروز تولد سهراب سپهری است، دیدگاه های صاحب نظران (گویا)
• و...
••• وبلاگهایی که به این مناسبت نوشته اند:
• شاسوسا
• دلنوشت
•
• به مناسبت سالروز تولد سهراب?:
به مناسبت هفتاد و هشتمین سالروز تولد سهراب، سه قطعه از نوشته های سهراب را از کتاب «هنوز در سفرم» با هم می خوانیم...
- « دارم نگاه می کنم و چیزها در من می روید. در این روز ابری، چه روشنم. همه رودهای جهان به من می ریزد به من که با هیچ پُر می شوم. خاک انباشته از زیبایی است. دیگر چشمهای من جا ندارد... چشم های ما کوچک نیست، زیبایی کرانه ندارد...» (هنوز در سفرم، ص??? - ?فروردین??)
- «... روی زمین میلیونها گرسنه است. کاش نبود. ولی وجود گرسنگی، شقایق را شدیدتر میکند. و تماشای من ابعاد تازه ای به خود می گیرد. یادم هست در بنارس میان مرده ها و بیمارها و گداها از تماشای یک بنای قدیمی دچار ستایش ارگانیک شده بودم. پایم در فاجعه بود و سرم در استتیک. وقتی که پدرم مُرد، نوشتم: پاسبانها همه شاعر بودند. حضور فاجعه، آنی دنیا را تلطیف کرده بود. فاجعه آن طرف سکه بود. وگرنه من می دانستم و می دانم که پاسبانها شاعر نیستند. در تاریکی آنقدر مانده ام که از روشنی حرف بزنم. چیزی در ما نفی نمیگردد. دنیا در ما ذخیره میشود. و نگاه ما به فراخور این ذخیره است. و از همه جای آن آب می خورد. وقتی که به این کُنار بلند نگاه میکنم، حتی آگاهی من از سیستم هیدرولیکی یک هواپیما در نگاهم جریان دارد. ولی نخواهید که این آگاهی خودش را عریان نشان دهد. دنیا در ما دچار استحاله مداوم است. من هزاران گرسنه در خاک هند دیده ام. و هیچوقت از گرسنگی حرف نزده ام. هیچ وقت. ولی هر وقت رفته ام از گلی حرف بزنم دهانم گس شده است. گرسنگی هندی سبک دهانم را عوض کرده است. و من دین خود را ادا کردهام.» (همان، ص??)
- «... این جور وقتها من از خود زندگی پهن ترم و دستم به همه ریگهای جهان می رسد. این جور وقتها من ناهار را یک ساعت بعد از واقعیت می خورم. معمولا روی پله های جمعه می نشینم. و سه چهارم قناری را می شنوم. من برای زندگی، خودم را اندازه گرفته ام. یک پنجره و نیم طول خوشیهای من است...» (همان، ص??)